تجربیات انقلابهای بزرگ دنیا این مهم را اثبات میکند که در گذر زمان - بهمرور و تدریجی، محسوس و یا نامحسوس- ارزشهای دیرین جای خود را به ضدارزشهای آن روز که امروز به ارزش! تبدیل شدهاند، میدهند.
این موضوع درمورد انقلابهایی که محصور به یک کشور و نقطه جغرافیایی خاصی نمیشود و پیام آنها جهانی و فراگیر است حساستر است؛ چراکه قدرتهای مسلط نیز با ابزار سلطه خود یا به توقف آن انقلاب فکر میکنند یا میکوشند مسیر گسترش آنرا بهگونهای مطابق میل خود ترسیم کنند. مثلا انقلابیونی بودهاند که در مسیر تجدیدنظرطلبی بهگونهای گفتهاند و خواستهاند که با ماهیت اصلی انقلاب تفاوت ماهوی داشته است.
در اینگونه بهعنوان نمونه در دنیا میتوان تجدیدنظرطلبان کمونیست و یا حتی لیبرالیست را نام برد، اگرچه آنها در 2 خاستگاه متفاوت واقع شدند اما در مسیر تجدیدنظرطلبی هرکدام از آنها فقط نامی را یدک میکشیدند و محتوای متضادی را ارائه میکردند.
در انقلاب اسلامی ایران که پیام جهانی دارد و مخاطبان آن نیز همه مستضعفان و آزادیخواهان جهان است، نهتنها میتواند دشمن درونی داشته باشد بلکه دشمنان خارجی آن نیز بیکار ننشستهاند.
آنها در مسیر مقابله با انقلاب اسلامی بهترین راه مبارزه را استحاله ارزشهای آن میدانند؛ یعنی ضدارزشهای دیروز را بهگونهای آرام، بطئی و تدریجی با رنگ و لعاب امروزی و با توجیه و استفاده از انقلابیون سستعنصر بهعنوان ارزشهای رایج ارائه میدهند و بر سر آن نیز پافشاری و اصرار میکنند.
نقطه ابهام و حیرتزا نیز در اینجاست که پروژه مسیر استحاله ارزشها توسط انقلابیون دیروز صورت میگیرد که امروز فقط شناسنامه انقلابی دارند اما فکر و اندیشهای را نمایندگی و سخنانی را بازگو میکنند که با اظهارات گذشته آنها تفاوت معنیداری دارد.
در این موضوع خاص که میتواند مبتلابه همه انقلابها شود چهکار باید کرد؟ آیا بهترین و نابترین مسیر این نیست که به محتوا، ذات و ریشههای انقلاب پرداخت و اندیشههای معمار اصلی انقلاب را شاخص مسیر آینده قرار داد؟
اظهارات امامگونه رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال امام، تأکیدی بر این واقعیت بود که شاخص انقلاب، امام و خط امام است. سخنان امام و وصیتنامه سیاسی – الهی ایشان و سیره و عمل آن حکیم سفرکرده، شاخص حرکت و مسیر آینده انقلاب است.
همه، فقط و فقط باید با معیار امام و خط امام سنجیده شوند. اگر امروز عدهای با دشمنان امام و خط امام همسویی میکنند و شعار واحدی سر میدهند، در خط امام نیستند؛
اگرچه در گذشته در مسیر خط امام حرکت میکردند. خط امام مرزبندی روشنی با تجدیدنظرطلبان، لیبرالها، سلطنتطلبها و منافقین دارد و مدعیان دروغین خط امام یکبار هم شده بررسی کنند در کجای این مرزبندی قرار دارند و اگر خوب بنگرند به فاصله خود با آرمانهایی که روزی شعار آنرا میدادند، پی میبرند.